سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندترین مردم، بیمناکترین آنان از خدای سبحان است . [امام علی علیه السلام]
امروز: شنبه 04 فروردین 30

سلام....

از اینکه نیروی انتظامی برخورد با اراذل و اوباش و جمع آوری مواد فروشهارو شروع کرده

خوشحالیم وبه این امیدوار میشیم که گستاخی ..شرارت و مزاحمتهای خیابونی کم خواهد شد.

این طور که پیداست مبارزه با این افراد تداوم خواهد داشت..که اگر این طور نباشد همه رشته ها

پنبه خواهد شد . مثل دوره های قبل که یه دفعه جو گیر میشدن و چند تا خلافکار و معتاد و میگرفتن

و بعد هم به هر عللی آزادشون میکردن....و دوباره روز از نو روزی ازنو..................

این مطلب رو به سبب پخش گزارش مستندی از دستگیری و اعدام اراذل مینویسم...

نمیدونم اگه قرار بود با این افراد که مستحق اشد مجازات هستند اینگونه برخورد بشه

پس چرا بعد از این همه سال و این همه جنایت که طی دهه های مختلف انجام گرفت برخورد جدی نشد

عربده کشی و باج گیری تو خیابونا و مزاحمتهایی که جلوی چشم پدر ومادرها توسط این افراد انجام میشد..

 فقط با یک برخورد مقطعی همراه بود....افرادی بودن که مزاحمت و باج گیری میکردن و حالا با وضع خوبی

که دارن رفتن و یه کاسبی برای خودشون راه انداختن...میدونید چی میخوام بگم.....

حرفم اینه که اونقدر در سالهای گذشته با هاشون برخورد نشد ( و قدیمی شدن )یا اگر شد با دادن رشوه و پارتی بازی

یه جوری در رفتن که حالا  باز نشسته شدن و تجارت میکنن.

پس حالا نیاییم افتخار کنیم که ما داریم این کارهارو انجام میدیم و با فلان آدما بد ترین برخوردهارو میکنیم..

چون این برخوردها باید خیلی زودتر انجام میشد تا ناموس این مردم طی چند دهه اخیر هتک حرمت نمیشد...

درسته که عمل ارزشی و مناسبی رو شروع کردن ولی خیلیها سوختن و الان مجبورن که بسازن....

نمونه  مثلا برخورد با فروشندگان مواد مخدر ..همین محله خودمونه ....از بچگیم تا الان که 31 سالمه

یه نفر هست که هنوزم داره مواد میفروشه...نمیدونم با قانون جدید الان دیگه  با سن بالای 60 و25 سال

سابقه کار باید بازنشست میشد......چرا نشد؟...چون هنوز حکمش از دادگاه نیومدههههههههههه

به هر حال خداکنه موفق باشن....کار سختیرو شروع کردن وتازه اول راه هستن...ازشون تشکر میکنیم

                                        یا محمد و یا علی

 



  • کلمات کلیدی : ووم
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در شنبه 86/9/3 و ساعت 4:22 عصر | نظرات دیگران()

     

    عارف روشن ضمیر حضرت آیت الله بهاالدینی در مجلسی بنا به مناسبتی فرموده بود :

    در جلسه ای که حضرت ولی عصر (ع) در مکه داشتند..نام چند نفر برده شده که

     یکی از آنان حاج اقا فخر تهرانی بوده است.

    حاضرین تعجب کردند که ایشان در قم تشریف داشته اند..

    اما از جلسه حضرت مهدی (ع) در مکه خبر دارد.

    رو به اقا کرده و گفتم :اجازه میدهید این مطلب را به آقا فخر عرض کنم؟ فرمود مانعی ندارد.

    وقتی سخن ایشان را به حاج آقا فخر گفتم..شروع به گریه کرد...

    از ایشان پیرامون این توفیق بزرگ سوال کردم.

    فرمود : نمیدانم.ولی شاید به خاطر خدمتی است که به مادرم کرده ام.

    زیرا ایشان به خاطر کسالتی که داشت مدتی بستری گردید و خانه نشین شد

     از این رو..تمام کارهایم را تعطیل کرده و مشغول خدمتگذاری به او شدم.

     شاید این عمل ناچیز قبول شده است..به ویژه که ایشان علویه بود و از سادات محسوب میشد.

                          بی مهر رخت روز مرا نور نماندست             وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

                         هنگام  وداع  تو  زبس گریه  بکردم               دور از رخ  تو  چشم مرا نور نماندست

                                               یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک  

    حضرت آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه که در تهران سکونت دارد میفرمود که :

    مرحوم حاج شیخ حسین سامرایی میفرمود : زمانی که سامرا مشرف بودم ..

    عصر روز جمعه ای به سرداب مقدس رفتم..

    و غیر از من کسی آنجا نبود..حالی پیدا کردم و متوجه حضرت صاحب الامر (ع) شدم..

    در آن حال صدایی از پشت شنیدم که به فارسی فرمود :

     (( به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدارا به حق

    عمه ام زینب (ع) قسم دهند که فرج مارا نزدیک گرداند))

     

    تاج گل نرگس مستان ما          عشق  دل و روضهء رضوان ما

    خاطرهء خوب گلستان ما          ساز نی و ساغر شعبان ما


    عمر دلم بی تو به پایان رسید   شاد کن ای نر گس جانان ما

     یا محمد و یا علی یا فاطمه الزهرا یا صاحب الزمان ادرکنی  وما تهلکنی لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار       

                                                                      پادشه خوبان ( سید عباس موسوی مطلق )



  • کلمات کلیدی : قانون
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در شنبه 86/8/26 و ساعت 6:3 عصر | نظرات دیگران()

    سلام.....

    سه شنبه شب مسافر مشهد هستیم.......................................................

    آقا طلبید و فکری که به ذهنم خطور کرده بود ..با کمک آقا  محقق شد

    هر بار که به پا بوس اما رضا (ع) میرم یه غم تو دلم میشینه

    برای یکی از عزیزانم که خیلی وقت بود به

    مشهد نرفته و حالا هم  دستش از دنیا کوتا شده...

    اما این بار جای یکی دیگه از دوستان واقوام که آخرین بار باهم به مشهد رفتیم

     و خاطره بهترین سفر مشهد رو برام به جا گذاشت خالیه....

    اونی که از اول سفر تا آخرین لحظه جدا شدن هنگام برگشت کلی باهاش حال کردیم...

    خوش سفر...خوش مشرب ...خوش صورت ..خوش مرام...

    وقتی برم تو کوپه جای خالیشو اون گوشه.. کنار پنجره قطار حس خواهم کرد....

    و هنگامی که به خونه بریم اون لحظه هایی رو میبینم که باهم پرده نسب میکردیم..

    و پرده ها هنوز سر پاهستن ولی...نساب پرده به رحمت خدا رفته...

    یا مکانی تو حرم مطهر امام رضا (ع) که میبینمش داره از  عقد خواهرش دور از چشم

    خادمین حرم فیلم برداری میکنه....

    میبینمش.. آهنگی که خیلی دوست داره از موبایلش گوش میکنه و

    دوباره از اول همون آهنگو تکرار میکنه..

    حالا اینجارو داشته باشید که همین آهنگو داری و میخواهی بری همونجا

    و مثل همون روز بشینی و چند باره گوش کنی...

    .......حسن قرارمون همونجا ........میبینمت....اگه بیایی جورابتم بهت میدم ..

    تا حسابمون صاف بشه..

     

     

    راستی یه چیز دیگم هست...سفارش کردن وقتی رفتی مشهد

    برو یکی از این عکاسیها که ضریح داره یه

    عکس یادگار با خانوم و کوچولوی تازه به دنیا اومدت بگیر....

    خیلی سخته برای من که این کارو انجام بدم...

    یه عکس داریم برا سال 1355 که من یه نوزادم تو بغل مامان و کنار بابا...تو همون عکاسیها ....

    بابا با همون چهره آفتاب سوخته که نشونه سختیهای زندگیه ..

    مهربون و با وقار کنار مامان و داداشم ایستاده........

    هر وقت میبینم عذاب وجدان دارم و دلم میسوزه ...

    چون بابا از همون سال تا سال1383 که  مسافر ابدیت شد مشهد نرفته بود...

     وحالا دست بابا و حسن نظری از این دنیا کوتاه شده

     ولی برامون خاطره و نشونه هایی گذاشتن که هر جا رفتیم یادشون باشیم....

    یادمون نره که هستن اونایی که رفتن....

    خدا همه گذشتگانو بیامرزه....

    برای شادی روح همه آنهایی که روزی بین ما بودن و حالا جاشون تو ..تک تک لحظه هامون خالیه

                                   فاتحمه الصلوات                       یا محمد و یا علی

     



  • کلمات کلیدی : ووم
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در دوشنبه 86/8/14 و ساعت 7:40 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    غم خرید نان در پایین شهر...
    سنگ قبر جالب و متاثرکننده یک دختربچه سرطانی
    توافق ضعیف ژنو در لانه جاسوسی
    پیام علی کریمی به گروهک تروریستی
    صدا و سیمای ایران=گسترش ماهواره
    یادداشت جالب یک ایرانی در پیج ظریف
    معنی « قتیل العبرات » چیست ؟
    زینب (س) چگونه کربلا را در تاریخ زنده نگه داشت؟
    داستان زیبای خیانت
    یک نمونه از هزار..........
    تصاویربیماری ناشناخته محمد امین
    غلامرضا تختی حالا در آمریکا زندگی میکند.
    پسری زیر زمین بود پدر بیل نداشت
    فقر فرهنگی و اجتماعی
    عاشورا در عاشورا...(عکسی درد آور )
    [همه عناوین(117)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا