ای بابا حالا مگه وقت میگذره.............
تموم بشه بریم خونه...بهترین کار اینه که یه جوری خودمونو سر گرم کنیم تا مسابقه فوتبال شروع بشه ..
بریم تخمه آفتاب گردون بخریم و بشینیم پای فوتبال....همینطوری که بازی رو میبینیم
..تخمه میشکنیم حرص و جوش هم میخوریم.................بازی تموم میشه..
اگه برده باشیم میخواهیم هرچه زودتر صبح بشه تا کل کل با بر وبچز سر گرمیه فردامون باشه..........
اگر هم باخته باشیم حال و حوصله هچکسو نداریم.............
این امتحانات پایان ترم تموم نمیشه راحت بشیم.....
سر برج کی میرسه تا حقوقو بگیریم بزنیم به زخممون...
چقدر منتظر آخر هفته بمونیم...این زمان چقدر دیر میگذره....
آخیش امروز جمعه ست...بخوابیم تا 10صبح....
وای...داریم به عید نزدیک میشیم...آخ آخ چه حالی میده گردش و تفریح....
دبستان بودیم رفتیم راهنمایی...تو دبیرستان چه ها که نکردیم....رفتیم خدمت ...
بالاخره رفتیم دانشگاه....سر کاریم...ازدواج کردیم....بچمون به دنیا اومد...
.....................
چه دیر فهمیدیم زندگی همان روزهایی بود که زود
سپری شدنش را آرزو میکردیم ( یا محمد و یا علی )