آقای پناهی 33ساله گرفتار مشکلات مالی است سه سال پیش او در بخش خدمات یکی از دانشگاههای کرج کار میکرده و در آمد ثابتی داشته است.سال گذشته و درست یک سال بعد از ازدواج کارش را از دست می دهد و تلاشهایش برای یافتن کار بی نتیجه میماند.تا امروز که بدهی ناشی از هزینه مراسم عروسی اش هنوز پرداخت نشده و اجاره خانه اش هم تلنبار شده است.چاره ای ندارد و تصمیم گرفته یکی از کلیه هایش را بفروشد به این امید که دست کم 5 میلیون تومان دریافت کند.
برآورد می شود هر سال حدود 1500 ایرانی یک کلیه خود را میفروشند..این در حالی است که در ایران آمار دقیقی از فروش اعضای بدن وجود ندارد.در یک بررسی آماری در یکی از فعالترین مراکز پیوند کلیه ایران در 86 درصد موارد انگیزه مالی تنها عامل فروش کلیه بوده است..8 درصد اهدا داوطلبانه ( بستگان درجه یک) و 6 درصد کلیه جسد مرگ مغزی است.در ایران تعداد افرادی که مایل به فروش کلیه هستند بیشتر از افرادی است که به دنبال کلیه برای خود به عنوان گیرنده هستند.در شعبه تهران مرکز کلینیک تخصصی بیماران کلیوی ..یکی از سازمانهایی که برای تسهیل فروش کلیه ایجاد شده است ..بخش پذیرش آکنده از جمیعت است.در راهروهای باریک و بیرنگ و روی مرکز مردم صف ایستاده تا فرم پر کنند..یا تحت آزمایش قرار گیرند و در نهایت جراحی شوند......سر قیمت بحث و چانه زنی هست . بعضی ها از پایین بودن قیمت ها مینالند و با خشم آنجا را ترک میکنند.یک مرد میخواهد کلیه اش را بفروشد..چون فرزندش دچار بیماری پر خرجی شده و برای جراحی او به پول نیاز دارد. ( این مطلب گزارشی بود ازآقای صدر که در روزنامه همشهری به چاپ رسیده بود.)
با کمی تامل در این گزارش بیشتر به اطراف خود توجه میکنیم و احتمالا تا مدتی تحت تاثیر این مطلب هستیم....میبینیم اطراف ما افرادی هستند که برای تامین مخارج خود و خانواده حاضرند که تکه ای از جان خود را به حراج بگذارند...و این زنگ خطری است برای جامعه ای که انسانهایش مدعی نوع دوستی و همدردی هستند...از خودم میگویم که کلاه را بالاتر بگذاریم تا دور و بر خود را بهتر و با دقت بیشتری ببینیم....به امید روزیکه 100 درصد افراد به عنوان اهدا کننده بدون چشمداشت مالی داشته باشیم...
و از این 100 به نتیجه مهمی میرسیم...مطمئن میشویم جامعه خوب و خوشبختی داریم..............
یامحمد و یا علی