سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش خود را نادانى میانگارید ، و یقین خویش را گمان مپندارید ، و چون دانستید دست به کار آرید ، و چون یقین کردید پاى پیش گذارید . [نهج البلاغه]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4

یک دختر ناشناس برای آخرین پست دکتر ظریف جمعه 26 مهر ماه نوشته، جالب است و در زیر می آید. جالب آن که ظریف هم به وی پاسخ داده است:سلام آقای ظریف
وقتتون بخیر
امیدوارم حالتون بهتر شده باشه
من یه دختر 26 ساله ایرانی ساکن ایرانم (ببخشید که نمیتونم خودم رو کامل معرفی کنم)
امیدوارم کامنت منو کامل بخونید

من متاهلم ، سه ساله که عقد کردم اما به خاطر مشکلات مالی نمیتونیم عروسی کنیم، شوهرم دانشجوی دکتراست و کار پیدا نمیکنه ...بی پولی و بی کاری دمار از روزگار ما در آورده، پدرم یه بازنشسته ست و از پس خرید جهزیه بر نمیاد.

من اخیرا کارشناسی ارشد نوبت روزانه قبول شدم، یکی از دانشگاه های عالی تهران، یکی از بهترین رشته ها، هفته ای 3 روز میام تهران. شاید باورتون نشه اما من از پس کرایه اتوبوسم به تهران بر نمیام ...من نمیتونم هفته ای 40 هزارتومن برای غذا و کرایه و ... هزینه کنم... شوهرم توان حمایت منو نداره و از پدرم هم نمیتونم پول بگیرم، وام دانشجویی هم که به جایی نمیرسه و هنوز ندادن ...بارها به انصراف از تحصیل فکر کردم اما بغض گلومو میگیره، چون من برای قبولی خیلی زحمت کشیدم... نمیدونم شما بچه دارین یا نه ، نمیدونم خودتون و بچه هاتون چطور درس خوندین اما همه امکانات خودتونو بذارید کنار و درس خوندن تو بدترین شرایطو تصور کنید. مدام فکر میکنم اینایی که میرن دانشگاه بین الملل چقدر پول دارن؟؟؟ چطوری من نمیتونم هفته ای 40 هزارتومن پول بدم برای درس و اونا .... دیگه دارم افسرده میشم

همین برنامه رو برای جهزیه هم دارم...همیشه عقد کردن برای دخترا یعنی مهمونی، گردش، خوشی، خرج کردن، مسافرت... منم نوعروسم، اما از این زندگی فقط یه چیز بهم رسیده ، اونم حسرته

من نمیخوام بهم بگین " متاسفم". من خودمو معرفی نکردم چون ترحم کسی رو نمیخوام. من فقط حقمو میخوام...
من ایرانی ام، چرا تو مملکت خودم، جایی که کل طایفه ام بخاطرش شهید و جانباز دادن رفاه ندارم؟؟؟ چرا بی کارم؟؟؟ چرا تغذیه خوب ندارم؟؟؟ چرا بی پولم؟؟؟ چرا با این معدل و این رزومه باهام مثل یه تفاله برخورد میشه؟؟؟ این انرژی هسته ای کو؟ کجاست؟ منو تو انرژی اتمی استخدام میکنن؟؟؟ یا شوهر استعداد درخشانمو؟؟؟ قبضامون که مدام گرونتر و زیادتر میشه، تابستونا که برق قطعه، پس کو تامین انرژی؟؟؟؟ ..چرا مملکت من راحت از دزدی 3 هزار میلیارد تومنی میگذره ولی 24 ساعت بنده به دو ریال یارانه ی مردم؟؟؟ یارانه ای که بودنش برای آدمایی مثل من معنی حفظ آبرو رو داره. تو این وضع گرونی...
 من فقط یه بار زندگی میکنم... میخوام شاد باشم... دیگه بسمه غصه خوردن...
... در عوض کار میخوام و پول و یه خونه نقلی با یه جهزیه ساده یه دفترچه بیمه
نمیدونید این آخری شده رویای من... من نمیدونم مشکل کمر شما چیه ولی درد شمارو خوب میفهمم. درد از کمر شروع میشه تا مچ پا میاد... انگار یه رشته داغ تو پای آدمه که کشیده میشه. من نمیتونستم برم دکتر اما علائم و دردامو تو اینترنت سرچ کردم و فهمیدم چه بیماری دارم. نه میشه ایستاد، نه میشه نشست، نه میشه خوابید... من اینجا به درد تسلیم میشم ... من میمیرم از درد اما نمیتونم برم دکتر ،نمیتونم ام آر آی بگیرم. چون بیمه ندارم، چون پول ندارم، هزینه های درمان سرسام آوره، سلامتی شده به قیمت خون آدم... خوش بحال شما که برای دردتون طبیب دارید (البته هرچی که دارید حلال و خوشتون. خدا به روزیتون برکت بده. انشاءالله که حالتونم خوب بشه.)، من از ترس اینکه شوهر و پدرم شرمنده م نشن به کسی نمیگم چقدر درد میکشم...

میبینید ... فرق من و شما همینه... زندگی من به یه تاره مو بنده ولی شما مسئولین زندگی آروم و قشنگتونو بی استرس ادامه میدین. واسه همینه که شما با خیال راحت خبر از مذاکرات بعدی میدید و من اشک تو چشام حلقه میزنه که ای خدااااااااا پس کی تموم میشه؟؟؟
همه اینارو گفتم که بدونید کسایی مثل من هستند که فقط زنده اند اما بارها و بارها آرزوی مرگ میکنند.
کاری کنید که تحریما تموم بشه، یه کاری کنید ارزونی بشه ، کرایه خونه کم بشه ، مواد غذایی ارزون بشه، بازار کار رونق پیدا کنه، دارو و درمان به قیمت خون آدم نباشه، امنیت و رفاه داشته باشیم. کاری کنید که منه بچه درس خون، منی که تو زندگیم فقط تلاش کردم، صبر کردم و پامو کج نذاشتم، بخاطر فشار اقتصادی تو این سن وسال این همه مریضی عصبی نداشته باشم و فکرم مدام پی انصراف از تحصیل نباشه، یه کاری کنید جوونا راحت ازدواج کنن اینطوری فسادم کم میشه. فقط یکم سریع تر ... میترسم آخرش به عمر ما قد نده.

تو رو خدا... دیگه بسه تحریم...
یکی میگفت باید قبر دهه شصتیا رو گودتر بکنند چون آرزوهای زیادی دارن که باید با خودشون به گور ببرن...
خواهش میکنم جواب کامنتمو بدید. یا حق


پاسخ ظریف:

سلام دخترم. می دانم که مسئولیت سنگینی بر دوش من و همکاران من است و گرچه در ایجاد شرایط کنونی نقشی نداشته ایم ولی به هرحال با پذیرش مسئولیت باید در جهت حل آن حرکت کنیم. امیدوارم با تدبیر ریاست محترم جمهوری و با حمایت همه مردم مشکلات انباشته اقتصادی به تدریج رفع شوند و زندگی برای شما و بقیه مردم راحت تر شود.

باور کنید که در هر لحظه از کار اداری و مذاکرات، خودم را وام دار و مدیون تک تک شما می دانم و امیدوارم که بتوانم باری از دوش شما بردارم. به یاری خدا و به پشتیبانی شما، این کار را با صبر و با حفظ حقوق کشور انجام خواهیم داد.

اما اطمینان داشته باشید که برای مذاکره جدی و رفع فشارها، بهترین روش تلاش برای رسیدن به تفاهم از طریق تعامل سازنده و عزت مند است. اندکی صبر، سحر نزدیک است.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در دوشنبه 92/7/29 و ساعت 7:0 عصر | نظرات دیگران()
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    غم خرید نان در پایین شهر...
    سنگ قبر جالب و متاثرکننده یک دختربچه سرطانی
    توافق ضعیف ژنو در لانه جاسوسی
    پیام علی کریمی به گروهک تروریستی
    صدا و سیمای ایران=گسترش ماهواره
    یادداشت جالب یک ایرانی در پیج ظریف
    معنی « قتیل العبرات » چیست ؟
    زینب (س) چگونه کربلا را در تاریخ زنده نگه داشت؟
    داستان زیبای خیانت
    یک نمونه از هزار..........
    تصاویربیماری ناشناخته محمد امین
    غلامرضا تختی حالا در آمریکا زندگی میکند.
    پسری زیر زمین بود پدر بیل نداشت
    فقر فرهنگی و اجتماعی
    عاشورا در عاشورا...(عکسی درد آور )
    [همه عناوین(117)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا